داره کم کم رو تموم شهر، غبار غم میشینه

نداره لطف و صفا دیگه، بدون تو مدینه


نگاه زهرا پر از اشکه، تو لحظه های آخر

چه غربتی سهم ما میشه، تو شهر بی پیمبر

تویی تنها دلخوشی ما، پشت و پناه حیدر

آه

به فکر دل دخترت هم باش

تمومی نداره غم و اشکاش

می بُردی منو با خودت ای کاش

آه

خدا میدونه بعد تو بابا

چه غمهایی میشه نصیب ما

می مونه علی یکه و تنها

(خداحافظ ای پدر جانم)


تو بارون گریه های من، بار سفر رو بستی

میون اشک و دعای من، بار سفر رو بستی


چقد بابا سخت و سنگینه، ماتم بی تو بودن

مصیبتی که اگه میشد، نصیب روز روشن

شبیه شب میشد از غصه، ای صبح روشن من

آه

من و غربت و داغ تنهایی

من و حسرت و ناشکیبایی

رسیده به این دل چه غمهایی

آه

بهار دل من خداحافظ

قرار دل من خداحافظ

نگار دل من خداحافظ




مطالب مرتبط

السلام ای بدن بی سر گرما دیده
السلام ای بدن بی سر گرما دیده

یک شنبه, 08 اسفند 1400

پخش
 من این غمو نمی‌فروشم
من این غمو نمی‌فروشم

چهار شنبه, 12 شهریور 1399

پخش
ای کربلا نرفته ها
ای کربلا نرفته ها

چهار شنبه, 14 مهر 1400

پخش