تو خیمه هنوز من سرلشگرتم


بیتاب لب خشک اصغرتم


من خواهرتم جای مادرتم 


یادت میاد چه روزگاری بود جوونیامون


داداش حسن همش و ان یکاد می خوند برامون


حالا ریده وقت عاشقی بچه هامون


و ان یکاد بخون که راهی شن به میدون


” می سوزه دلم یارب یارب تو


می سوزه برا خشکی لب تو


جانا بپذیر سهم خواهر تو


تو خیمه هنوز من سرلشگرتم


بیتاب لب خشک اصغرتم


من خواهرتم جای مادرتم ”


ما با تو اومدیم که آخرش برات بمیریم


فقط تویی امیر و ما فدایی امیریم


ما اومدیم و دست خالی از درت نمیریم


باید تقاص خون اکبر رو بگیریم


” من دختر شاه خیبر شکنم


من آینه ی زهرا و حسنم


اون کس که برا تو میمیره منم


تو خیمه هنوز من سرلشگرتم


بیتاب لب خشک اصغرتم


من خواهرتم جای مادرتم “




مطالب مرتبط

مدار عشق...
مدار عشق...

دو شنبه, 18 مرداد 1400

پخش
خونمون این طرفه
خونمون این طرفه

پنج شنبه, 03 بهمن 1398

پخش
بسم رب النور نور کرب و بلا
بسم رب النور نور کرب و بلا

دو شنبه, 27 مرداد 1399

پخش