در کتاب‌مان خواندم، ‎خوب و مهربان هستی
‎مادرم بمن گفته، ‎مادر جهان هستی
‎نمره ام اگر پایین، ‎نمره ام اگر بالا
‎خوب یا بدم مادر! ‎دختر توام حالا
‎چادرت جا دارد، ‎تمام دخترها را
‎از آسمان ها داری، ‎هوای مارا
‎از آن اوج آسمان، ‎گاهی هم برایمان
‎از آن آیه ها بخوان مادر
‎مادر، مادر، مادر، مادر
‎با تو هستم تا آخر

دانه دانه تسبیحت، تا همیشه در مشتم
با تو ذکر می گوید، بند بند انگشتم
بین ما اگر بودی، این جهان خدایی بود
مثل فضه ات، ما هم، رنگ مان طلایی بود
آن زمان بودم کاش، کنار تو پشتِ در
کنار تو در مسجد، کنار حیدر
ما را هم ببر اُحُد، زیر سایه بان خود
مثل دختران خود مادر
‎مادر، مادر، مادر، مادر
‎با تو هستم تا آخر

‎نام تو بها داده، ‎استقامت زن را
‎خاک چادرت برده، ‎آبروی دشمن را
‎تا همیشه در ذهنِ، ‎مسجد النبی مانده
‎خطبه‌ی فدک با آن، ‎جمله های کوبنده
‎خطبه‌ی تو جوشید، ‎درون جانِ زینب
‎به کوفه جاری شد بر، ‎زبانِ زینب
‎ظلمِ شام و کوفه را، ‎زینب کرده بر ملا
‎بعد از داغ کربلا؛ مادر!
‎مادر، مادر، مادر، مادر
‎با تو هستم تا آخر



مطالب مرتبط

ای کربلا نرفته ها
ای کربلا نرفته ها

چهار شنبه, 14 مهر 1400

پخش
 من این غمو نمی‌فروشم
من این غمو نمی‌فروشم

چهار شنبه, 12 شهریور 1399

پخش
السلام ای بدن بی سر گرما دیده
السلام ای بدن بی سر گرما دیده

یک شنبه, 08 اسفند 1400

پخش