می رسد قصه به آنجا که علی دل تنگ است


می فروشد زرهی را که رفیق جنگ است


چه نیازی دگر این مرد به جوشن دارد


وان یکاد از نفس فاطمه برتن دارد


کوچه آذین شده در همهمه آرام آرام


تا قدم رنجه کند فاطمه آرام آرام


فاطمه فاطمه با رایحهء گل آمد


ناگهان شعر حماسی به تغزل آمد


می رود قصهء ما سوی سرانجام آرام


دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام




مطالب مرتبط