یه خواهری رو میشناسم
تا وارد قم شده بود

پر از تبسم شده بود

از بس که گل ریختن براش

بین گلا گم شده بود

یه خواهری رو میشناسم
تا وارد قم شده بود

پر از تبسم شده بود

از بس که گل ریختن براش

بین گلا گم شده بود

یه خواهری رو میشناسم

همش می گفت خدا خدا

همش می گفت رضا رضا

آخه بگو سراغتو داداش بگیرم از کیا

ببین قیامته قم رحمت به غیرت قم

ببین قیامته قم رحمت به غیرت قم

همه می گفتند دختر امامه 

برید کنار که خواهر امامه

به دست هم شاخه نبات می دادن

همش سلام و صلوات می دادن




مطالب مرتبط

تورو خدا منو راه بده
تورو خدا منو راه بده

چهار شنبه, 07 مهر 1400

پخش
رهام نکن تو خونواده منی حسین
رهام نکن تو خونواده منی حسین

چهار شنبه, 07 مهر 1400

پخش
ای پسر غرور آفرین ام البنین ابالفضل
ای پسر غرور آفرین ام البنین ابالفضل

سه شنبه, 05 اردیبهشت 1402

پخش