نگو دارم از تو جدا می شوم نگو
 بی تو اینجا رها می شوم
 اگرچه لگد خوردم از این و آن
 به عشق تو هر دفعه پا می شوم
 تو هستی و من خوب حس می کنم
 تمام سحر ها دعا می شوم
 اگر چوب خشکم اگر کهنه ام
 نینداز دورم عصا می شوم
 خرابم دعایم کن آقای من
 که با یک دعایت بنا می شوم
 بگو گرچه آلوده ام من هنوز
 به زیر عبای تو جا می شوم
 می آیم اگر آهنی کهنه ام
 کنار تو باشم طلا می شوم
 نشد جمکران تو آدم شوم
 ببر کربلا کربلا می شوم
 حسین.....
 افطارها به کام من زهر می شود
 آخه آقای ما گرسنه و تشنه شهید شد
 برای ذبح سرش استخاره می کردند
 و حرف شمر و سنان به هم بفرما بود
 سیدنا العطشان ....
 آه.....
 سیدنا الغریب....



مطالب مرتبط

این خیمه به اون خیمه
این خیمه به اون خیمه

چهار شنبه, 24 شهریور 1400

پخش
ای عهده دار مردم بی دست پا حسین
ای عهده دار مردم بی دست پا حسین

چهار شنبه, 15 تیر 1401

پخش
دلشوره شیرین
دلشوره شیرین

شنبه, 03 مهر 1400

پخش