بی تابم و شعله ورم ، اصلا خبر داری ؟
 از دوری ات در به درم ، اصلا خبر داری ؟

.

محبوب من ! تو شمعی و من در وصال تو
پروانه نه … خاکسترم ، اصلا خبر داری ؟

.

از این لباس پاره و موی پریشان و
 … وضع خجالت آورم اصلا خبر داری ؟

.

از زخم های صورتت بابا خبر دارم
 از دردهای پیکرم اصلا خبر داری ؟

.

من هم شبیه تو به زیر دست و پا ماندم
 زخمی شده بال و پرم ، اصلا خبر داری ؟

.

دارم شبیه پیرِ زن ها می شوم بابا
 از لرز دست لاغرم اصلا خبر داری ؟

.

بابا بگو از جانب من به عمو عباس :
 از روسری و معجرم اصلا خبر داری ؟

.

انگشترت را من به دست ساربان دیدم
 از گوشوار و و زیورم اصلا خبر داری ؟

.

افتاد جای آن گلوبندم که غارت شد
 زنجیر دور حنجرم ، اصلا خبر داری ؟

.

سنگی به چشمت خورد و پیش پای من افتاد
 خون شد دو چشمان ترم ، اصلا خبر داری ؟

.

چشمان هیز شامیان و طبل و سوت و کف
 جنجال شد دور و برم ، اصلا خبر داری ؟

.

همراه ده ها مرد شامی بزم مِی رفتم
 دیدی چه آمد بر سرم ؟ اصلا خبر داری ؟

.

مرد پلیدی یک کنیز از ما طلب می کرد
 اصلا نمی شد باورم … اصلا خبر داری ؟

 



مطالب مرتبط