نگفتی تو خرابه من دلواپس تو میشم

بابای من عادت نداشت شب برنگرده پیشم

بابای هر یتیم شدی اما بابای من نه

سر روی نیزه میذاری اما رو پای من نه 

برگشته از تنت رگای گردنت 

سر نیزه ها چقدر تو رو خلاصه کردنت 

تو رو تو قتله گاه به خون کشیدنت 

داشتی نفس میکشیدی که سر بریدنت 




مطالب مرتبط

شد خداوند اولین رفیق علی
شد خداوند اولین رفیق علی

شنبه, 19 بهمن 1398

پخش
آقای عزیز ما
آقای عزیز ما

سه شنبه, 10 اسفند 1400

پخش