دیشب تا صبح گریه کردی گریه کردی گریه کردی
من هم با تو گریه کردم گریه کردم گریه کردم
دیشب که رویت، شد قاتل من
دست تو می لرزید، چون دل من
ای وای مادر ای وای مادر
از این ماتم، خانه ی ما را غباره غم گرفته
مادر بنگر، که حسن با چشم گریان دَم گرفته
در خواب گوید، مادر کجایی
راهی نمانده تا، خانه بیایی
شب دیدم تا بخواهی روی پهلو بازگردی
با هر لرزش، آاااه، ناله کردی، آاااه، ناله کردی ناله کردی
ای مادر؛
دیدم که بابا دور از گُلِ روت
با دست لرزان، شد سرگرم تابوت