تویی همان که فاطمه به نامت افتخار کرد
 همان که لطف و جود را صاحب اعتبار کرد

تو از تبار مرتضی تو از شکوه حیدری
 نه از تبار بزدلی که از جمل فرار کرد

هدف یکی ست پس برای حفظ دین مصطفی
 همان نمود صلح تو که تیغ ذوالفقار کرد

نه مومنین نه مسلمین تویی معزالانبیاء
 به کوری کسیکه فتنه بر شتر سوار کرد

خدا تورا سر مسیر ما یتیم ها گذاشت
 خدا به ما چقدر لطف و مهر بیشمار کرد

تو در جواب فتنه ها سکوت کردی و سکوت
 ولی غریبی تو را زمانه آشکار کرد

کسی شبیه تو چنین به صبر امتحان نشد
 چه ها میان کوچه با تو چرخ روزگار کرد

چه شد که راه خانه را گل رسول گم نمود
 چه شد که کار خانه را به فضه واگذار کرد

نوشته اند بعد از آن حسن دگر حسن نشد
 که هرچه کرد با تو میخ درب نابکار کرد

برای دفن پیکرت دو تکه تخته جور شد
 همان دو تکه تخته را مدینه تیربار کرد

ارث غریبی تو را حسین روی دوش برد
 و چرخ روزگار را دوباره داغدار کرد

بمیرم آن دمی که ناگریز رفت و گوشه ای
 نشست و بوسه بر گلوی طفل شیرخوار کرد

ادب رضا نمیدهد که شرح روضه وا کنم
 که پیش خواهرش چه ها شمر حیا ندار کرد

 



مطالب مرتبط

أحب الله من أحب حسینا
أحب الله من أحب حسینا

دو شنبه, 07 مهر 1399

پخش
عالم همه قطره‌ و تویی دریا
عالم همه قطره‌ و تویی دریا

یک شنبه, 21 آبان 1402

پخش
یک شب به بیابان نجف
یک شب به بیابان نجف

شنبه, 01 شهریور 1399

پخش