هر چند مرا در دو جهان بیش و کمی نیست

با وصل تو ام در دو جهان هیچ غمی نیست

 

حق دارم اگر بیشتر از حق کنم افغان

دل دادن و نومید شدن درد کمی نیست

 

گویند که باغ ارمی هست به عالم

گر هست رخ توست، و گر نه ارمی نیست

 

آن را که به زلف تو دل آویخته باشد

گر ملک جهانش رود از دست غمی نیست

 

اصل است سراپای تو ای حاکم عشاق

گر جان بدهی ور بستانی ستمی نیست

 

بر فرض که یوسف به دراهم بفروشند

آخر چه کند آن که به دستش درمی نیست؟

 



مطالب مرتبط

سیب سرخ
سیب سرخ

پنج شنبه, 24 آذر 1401

پخش
مالک دل
مالک دل

پنج شنبه, 15 تیر 1402

پخش
چه بگویم نگفته هم پیداست
چه بگویم نگفته هم پیداست

پنج شنبه, 25 شهریور 1400

پخش