دست بگذار به قلب نگرانم بابا

بلکه آرام شود روح و روانم بابا

 

چند وقت است صدایم نزدی دختر من

چند وقت است نگفتم به تو جانم بابا

 

نه تو هستی نه عمویم؛ نه علی‌اکبر هست

پس برای چه‌کسی شعر بخوانم بابا؟

 

بس که در راه دویدم، به‌خدا خسته شدم

بغلم کن؛ روی پایت بنشانم، بابا

 

حرف‌های بدی امروز به من گفت یزید

وای! بند آمده از شرم زبانم، بابا

 

زجر ملعون به‌روی جای لبت سیلی زد

چند شب تلخ‌شده طعم دهانم، بابا

 

گیسویم سوخته است و کف پام آبله زد

بازویم نیز شکسته به گمانم، بابا

 

سینه‌ات خلوت من بود و شکستند

بگو چه کسی پای نهاده به جهانم، بابا؟

 

حرمله تیر به تو زد؟ به خدا می‌‌کشمش

آخرین تیر تو شد قدّ کمانم، بابا

 

جان من، بند به موهای پریشان تو بود

گیسویت سوخت؛ چرا زنده بمانم، بابا؟

 



مطالب مرتبط

خونمون این طرفه
خونمون این طرفه

پنج شنبه, 03 بهمن 1398

پخش
بسم رب النور نور کرب و بلا
بسم رب النور نور کرب و بلا

دو شنبه, 27 مرداد 1399

پخش
مدار عشق...
مدار عشق...

دو شنبه, 18 مرداد 1400

پخش