در کسوت گدایی حرفی بلد نبودیم

سائل همیشه جای اصرار گریه کرده

به دوستی بنده ، مشتاق تر خدا بود

از توبه ی گنه کار ، غفار گریه کرده

درد مریض را جز دردآشنا نفهمید

گاهى طبیب هم با بیمار گریه کرده

با گریه طفل هرچه که خواسته گرفته

حاجت گرفته کودک ، هربار گریه کرده

یک یا حسین گفته وا کرده روزه اش را

آن تشنه که زمانِ افطار گریه کرده

آب فرات آخر تا خیمه ها نیامد

با مشک از خجالت صد بار گریه کرده

کف مى زدند لشکر ، قلب رباب مى سوخت

او بین خنده هاى اغیار گریه کرده



مطالب مرتبط

روضه شب بیستم ماه رمضان
روضه شب بیستم ماه رمضان

دو شنبه, 06 خرداد 1398

پخش
لنگون لنگون اومد تو حرم
لنگون لنگون اومد تو حرم

چهار شنبه, 17 شهریور 1400

پخش