تمام عمر با گریه عجین بود

تمام عمر هرلحظه حزین بود

 

سلاحش گریه بوده در نبردی

که در راه دفاع از جان دین بود

 

سبک‌تر از فرشته، بال می‌زد

پر پرواز او، اشک وزین بود

 

نشان مهربانی با ضعیفان

به روی شانه‌هایش چون نگین بود

 

دعاهایش برای اهل تقوا

همیشه اوّلین و آخرین بود

 

صحیفه، شرح الفت با خدا و

فرار از دست ابلیس لعین بود

 

امیر نفس در بالاترین وجه

سرآمد بر تمام مؤمنین بود

 

غلامش إذن باران داشت وقتی

که او در عرش، سجّاده‌نشین بود

 

ملائک، مستمندان نگاهش

امام آسمان‌ها و زمین بود

 

قنوتش، وصل عرش و فرش می‌کرد

جهان در دست زین‌العابدین بود

 

چهل‌سال آه، جان نازنینش

دچار زخم‌های سهمگین بود

 

شهید زخم عاشوراست مولا

شهید روضه‌ی باباست مولا

 

چهل‌سال است آقا داغ‌دار است

چهل‌سال است چشمش بی‌قرار است

 

چهل‌سال است که تقویم این مرد

تمام فصل‌هایش بی‌بهار است

 

ستون آسمان و جان دنیا

ولی در تنگ‌نای روزگار است

 

پس از کرب‌وبلا و قتلگاهش

همیشه چشم‌هایش سوگوار است

 

هنوز از هتک‌حرمت در اسیری

دچار زخم‌های بی‌شمار است

 

عبورش از دل بازار، سخت است

چه رنجی در ضمیرش، یادگار است

 

چهل‌سال است خود را می‌کشاند

شهید زنده‌ی چشم‌انتظار است

 

گذشته سال‌ها امّا هنوزم

شبیه روز اوّل، داغ‌دار است

 

برایش آب و نان و خاک، روضه‌ست

همان‌گونه، حصیر و گوشوار است

 

اسیر کوفه‌ای شد که برایش

علی‌ کشتن به‌نوعی افتخار است

 

ندیده تاکنون چشمان غیرت

از این‌ها بانویی را در اسارت



مطالب مرتبط

دیوونه منم...
دیوونه منم...

دو شنبه, 18 مرداد 1400

پخش
بسم رب النور نور کرب و بلا
بسم رب النور نور کرب و بلا

دو شنبه, 27 مرداد 1399

پخش
مدار عشق...
مدار عشق...

دو شنبه, 18 مرداد 1400

پخش