از غم آل‌حقّ، شده گریه و دیده هم‌نشین

اشک چکد به سینه با إذن امیرمؤمنین

 

دست نیاز می‌زند بر سر و سینه‌ی خودش

آه نماز می‌کشد شعله به جان اهل دین

 

روضه گرفته آسمان؛ آب شده‌ست نوحه‌خوان

زآتش قلب فاطمه، لرزه فتاده بر زمین

 

ای به فدای آن‌که از لطف دعا و سجده‌اش

باز شده‌ست راه دل تا خود ربّ‌العالمین

 

صفحه به صفحه عشق را صفحه‌ای از صحیفه‌اش

سجده‌کنان رقم‌زده حضرت زین‌العابدین

 

آن‌که ز گریه‌های او، سنگ به گریه آمده

خوانده میان گریه‌ها، داغ حسین را چنین

 

گرچه غمی به وسعت کرب‌وبلا نمی‌شود

هیچ‌کجا به سختی شام بلا نمی‌شود

 

ز بس‌که گریه کرده‌ام، خون‌شده هردو دیده‌ام

نفس گرفته عاشقی از نفس بریده‌ام

 

گرچه گرفته از عطش، شعله ز پای تا سرم

گرچه تنم گرفته گر؛ زهر جفا چشیده‌ام

 

گرچه در آخرین دمم، دم ز فراق می‌زنم

شعله زند به جان من؛ آه ز دل‌کشیده‌ام

 

گرچه به چشم خویشتن، روز دهم مصائب

گودی قتل‌گاه را از دل خیمه دیده‌ام

 

گرچه به گوش خویشتن از لب خشک تشنه‌ها

از دم زیر دشنه‌ها، وا عطشا شنیده‌ام

 

این همه داغ دیده‌ام؛ این‌همه روضه خوانده‌ام

باز در این عزا، ببین من به کجا رسیده‌ام

 

که سال‌هاست دیده از اشک، رها نمی‌شود

هیچ‌کجا به سختی شام بلا نمی‌شود

 

پرده به پرده در نظر می‌رود از برابرم

بعد وداع آخرش، می‌رود اکبر از حرم

 

قاسم و إذن رفتن و بوسه‌ی نعل بر تن و

طعم عسل‌چشیدن طفل عموی اطهرم

 

ناله‌ی آب‌آب را؛ شرم رخ رباب را

به‌روی دست باب خود، ذبح علی‌اصغرم

 

ساقی بی‌قرار را؛ خیمه و انتظار را

عمّه که با برادرش گفت: چه‌شد برادرم؟!

 

حمله‌ی تیغ و دشنه را؛ خاک و گلوی تشنه را

عمّه کنار قتلگه، گرفت چشم خواهرم

 

بر روی نیزه ماه را؛ آتش و خیمه‌گاه را

ناله‌ی خواهرم که گفت: عمّه کجاست معجرم؟!

 

گرچه دلم از این‌همه غصّه جدا نمی‌شود

هیچ‌کجا به سختی شام بلا نمی‌شود

 



مطالب مرتبط

بسم رب النور نور کرب و بلا
بسم رب النور نور کرب و بلا

دو شنبه, 27 مرداد 1399

پخش
خونمون این طرفه
خونمون این طرفه

پنج شنبه, 03 بهمن 1398

پخش
مدار عشق...
مدار عشق...

دو شنبه, 18 مرداد 1400

پخش