باز کابوس سراغ پسری آمده است

باز می‌لرزد و انگار که شر نزدیک است

 

مادرت را ببر از ره‌گذر نامردی

راه، بند آمده از کینه؛ خطر نزدیک است

 

تا که افتاد زمین، زلزله در عرش افتاد

هاتفی گفت: قیامت به نظر نزدیک است

 

کوچه هرقدر که باریک شود، وقت زدن

بیشتر ضربه‌ی دیوار به سر نزدیک است

 

دو قدم رفته نرفته، نفسش بند آمد

پسرش گفت بیا؛ خانه دگر نزدیک است

 

داغ مادر به جگر می‌رسد امّا انگار

اثر داغ برادر به کمر نزدیک است

 



مطالب مرتبط

مدار عشق...
مدار عشق...

دو شنبه, 18 مرداد 1400

پخش
بسم رب النور نور کرب و بلا
بسم رب النور نور کرب و بلا

دو شنبه, 27 مرداد 1399

پخش
دیوونه منم...
دیوونه منم...

دو شنبه, 18 مرداد 1400

پخش