سر آورده؛ سر آورده

سر ماه مرا بر نیزه‌ها همراه هفده اختر آورده

سری که از تنور خانه‌ی خولی رسیده روی نی، خاکستر آورده

سری را هم برای خواندن قرآن و چوب ‌خیزر آورده

 

سر آورده؛ سر آورده 

و همراه خودش از کربلا انگشتر آورده

مسلمانی مگر مرده؟

سر بابای من، سر از کلیساها درآورده

 

کسی با خو،د سر قاسم

کسی با خود، سر عبّاس و عون و جعفر آورده

و یک کوفی صدا زد

گوییا این مرد روی نیزه‌اش پیغمبر آورده

صدایی از میان خیمه‌ها برخاست

نه! پیغمبر نیاورده؛ علی‌اکبر آورده

 

یکی از لابلای نیزه‌ها با پیچ ‌و ‌تاب آمد

یکی‌که کرده قلب زار زهرا را کباب، آمد

به روی نیزه‌‌ای، جان رباب آمد

سوال این است

چگونه نیزه‌ای با این بزرگی با خودش راس ‌علی‌اصغر آورده؟!

 

سر آورده؛ سر آورده

سری را روی دامان سه‌ساله دختر آورده

ببین بابا؛ برایم دختر شامی به طعنه، معجر آورده

 

نبودی؛ گیره‌ی سر رفت

نبودی؛ مو و معجر رفت

نبودی؛ ناگهان از گوش، زیور رفت

 

ببین بابا؛ ببین بابا

کسی‌که در میان قتلگاه آمد، یتیمم کرد

کسی‌که این بلا را بر سرم آورد

کسی‌که این بلا را بر سر این حنجر آورده

برای کشتنت بابا، تبر یا خنجر آورده؟!

 

سر آورده؛ سر آورده

کسی در قتلگه سر را بریده

ناله‌ی ‌زهرای ‌اطهر را درآورده



مطالب مرتبط

مدار عشق...
مدار عشق...

دو شنبه, 18 مرداد 1400

پخش
خونمون این طرفه
خونمون این طرفه

پنج شنبه, 03 بهمن 1398

پخش
بسم رب النور نور کرب و بلا
بسم رب النور نور کرب و بلا

دو شنبه, 27 مرداد 1399

پخش
دیوونه منم...
دیوونه منم...

دو شنبه, 18 مرداد 1400

پخش