یه زائری زده رو به سایه ی کرمت

نشسته روی زمین تو ورودی حرمت

دستام آخه به پنجره فولاد گرده خورده

بازم دم دلگرم یه زیارت منو برده

بین خودمون باشه نفسام کم آورده

شلوغه حرمش دست و پام شده گم

فقط اینو میگم انا سائلکم

انا سائلکم ...



مطالب مرتبط