چنان غرق عزای توست روز و ماه و سال من

که از اندوه تو امروز و فردا را نمی دانم 

مسیحای من ای از دم گرفتار تو بیماران

من از تو زنده ام باقی دنیا را نمیدانم 

تویی که علت حیات منی حسین

به چنگ مفلس دنیا دلم راضیست 

آری من ،منی که دست و دلبازی دریا را نمی دانم

به عیب دیگران بینا برای خیشتن کورم 

که راه وصل تو نور هویدا را نمی دانم 

نشستم نامه بنویسم برایت ،خیس شد کاغذ 

زبان ایل من اشک است ،الف با را نمی دانم 


 




مطالب مرتبط

توی شبهای تنهاییم
توی شبهای تنهاییم

شنبه, 21 اسفند 1400

پخش
تو که باشی دلم دیگه نمی لرزه
تو که باشی دلم دیگه نمی لرزه

چهار شنبه, 12 شهریور 1399

پخش