ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت

کارِ چراغ خلوتیان باز درگرفت

آن شمعِ سرگرفته دگر چهره برفروخت

وین پیرِ سالخورده جوانی ز سر گرفت

بارِ غمی که خاطرِ ما خسته کرده بود

عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت



مطالب مرتبط