ای کاش که در مقدمت ای یار بمیرم

صد بار شوم زنده و صد بار بمیرم

من طاقت نادیدن روی تو ندارم

مگذار که در حسرت دیدار بمیرم

پرونده اعمال مرا پاک کن امشب

مگذار سیه روی و گنهکار بمیرم

در راه ظهور تو به دردی که نخوردم

ای دوست زمن بگذر و بگذار بمیرم

ای یوسف زهرا تو بده رزق شهادت

مپسند که در بستر و بیمار بمیرم

حالا که تویی صاحب عزا کاش که من هم

در روضه عباس علمدار بمیرم

آنجا که دو دست از بدنش قطع شد و خورد

یک تیر به آن چشم گهربار، بمیرم

ما بین نوای دو دمِ پیر غلامان:

"سقای حسین سید و سالار..." ، بمیرم



مطالب مرتبط