این همه راه دویدم، ز پی دلدارم

به امیدی که در این دشت برادر دارم

تو دعا کن به کنار بدنت جان بدهم

فکر همراهی با شمر دهد آزارم

اسب ها پای خود از سینه او بردارید

من هم از این تن بی سر شده سهمی دارم

خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند

من که از راهی بازار شدن بیزارم

یک عبا داشتی و خرج علی اکبر شد

با چه از روی زمین جسم تو را بردارم

به وداع من و تو خیره بُوَد چشم رباب

خواندم از طرز نگاهش که منم دل دارم

با احترام آمد و بی‌احترام رفت

با صدسلام آمد و با والسلام رفت

آتش دوباره پا روی کاشانه‌اش گذاشت

با روضه‌ی شکستنِ در از خیام رفت

خلوت‌نشینِ پرده‌ی ناموسِ کبریا

همراه شمر و حرمله در ازدحام رفت



مطالب مرتبط

حسن مولا
حسن مولا

پنج شنبه, 13 مرداد 1401

پخش
بقیع و باید مثل عرش کنن
بقیع و باید مثل عرش کنن

پنج شنبه, 13 مرداد 1401

پخش
شده حرف دلتو یه عمر
شده حرف دلتو یه عمر

چهار شنبه, 15 تیر 1401

پخش