نَخْلى از اَشك تو سيراب نگرديد دگر

از همان لحظه كه بر فرقِ تو شمشير آمد

 

حوريان هم به عزاى تو سيه پوشيدند

تا بِگوشِ فَلَكَتْ، نَعره ى تكبير آمد

 

شير، تَجْويز به درمان سَرت كرد طبيب 

هر كه آمد به مُلاقات تو، با شير آمد

 

صُحبت از شير شد و رَفت دلم كرب‌وبلا

كه به ميدان، پسرى با پدرى پير آمد

 

قَدْرِ يك جُرعه ازين شير، اگر داشت رُباب 

طفل مى‌مانْد، ولى حرمله با تير آمد



مطالب مرتبط

شده حرف دلتو یه عمر
شده حرف دلتو یه عمر

چهار شنبه, 15 تیر 1401

پخش
آمده ام آمدم ای شاه پناهم بده
آمده ام آمدم ای شاه پناهم بده

پنج شنبه, 02 تیر 1401

پخش
حسن مولا
حسن مولا

پنج شنبه, 13 مرداد 1401

پخش