لطفا حداقل دو حرف را وارد کنید ...
دوباره عشق سمت آسمان انداخت راهم را
دوباره عشق سمت آسمان انداخت راهم را

چهار‌شنبه، 13 آذر 1398 - محمد حسین حدادیان - ولادت امام حسن عسکری|مهدیه امام حسن|98 مدت زمان:07:41

دانلود مداحی ها و نوحه های محمد حسین حدادیان با لینک مستقیم دانلود همراه با متن نوحه و متن مداحی

دوباره عشق سمت آسمان انداخت راهم را

نگاهی باز می گیرد سر راه نگاهم را

.

کدام آغوش بین خویش جا داده است ماهم را

که برگردانده امشب سوی دیگر قبله گاهم را

.

من امشب حاجی این قبله این قبله نما هستم

من امشب بنده ی مولایِ سُرِّ من رَاَی هستم

.

درون سینه ام انگار شور دیگری دارم

به لطف ساقی امشب در سبویم کوثری دارم

.

به دستی زلف یار و دست دیگر ساغری دارم

شرابی ناب از انگورهای عسکری دارم

.

من امشب عشق را تکرار در تکرار می خوانم

حسن جانم حسن جانم حسن جانم حسن جانم

.

وزیده از پگاهِ شهر پیغمبر نسیمی که

رسیده سال هایی قبل همراه شمیمی که

.

تمام شهر را پُر کرد آن فیضِ عظیمی که

خبر داده است باز از جلوه ی دست کریمی که

.

همان خُلق و همان خو در جمالش منجلی باشد

که مثلِ آن حسن ، آرام جان این علی باشد

.

نگاهت چون مسیحایی ست که بر مرده ها جان است

که گاهی لرزه بر اندام مأموران زندان است

.

و یا ابری ست که در آسمان هم حکم باران است

بگو این چشم انسان است یا از آن یزدان است

.

تو هم جسمی و هم جانی ، تو هم ابری و بارانی

صفاتت گفت یزدانی ، خدایی یا که انسانی ؟

.

رکاب سامرا را گنبد زرد تو مروارید

حریمت کعبه ی آمال ، قبرت قبله ی امید

.

گدایان هرکجا هستید ، امشب هرچه می خواهید

دخیل عشق بندید از همان جا بر درِ خورشید

.

اگر که سائل شهر مدینه مجتبی دارد

کسی چون عسکری را هم گدای سامرا دارد

.

می آیی و برای مهدی ات دلداده می سازی

هزاران عاشق در دام عشق افتاده می سازی

.

ز اشک دیده ی چشم انتظاران جاده می سازی

برای امر غیبت شیعه را آماده می سازی

.

میان پرده ، اسرار خدا را بی صدا گفتی

برای شیعیانت افضل الاعمال را گفتی

.

تو آن معنای پروازی که بی تو هیچ بالی نیست

زلال جاری باران لطفت را زوالی نیست

.

به جز درد فراق مهدی ات آقا ملالی نیست

یقیناً جای فرزند تو در این بزم خالی نیست

.

دعا کن تا که من هم جمکرانی باشم آقا جان

دعا کن تا ابد صاحب زمانی باشم آقا جان

.

اجازه می دهی امشب تو را ابن الرضا گویم

صفای مرقد شش گوشه ات را کربلا گویم

.

غریب سامرا ، از غربت یک آشنا گویم

برایت قصه ی یک مادر و یک کوچه را گویم

.

از آن ابری که زیر ظلمتش پوشاند ماهش را

از آن مادر که بین کوچه ها گم کرد راهش را