شب سوم – فرازی از صحیفه کامله سجادیه
إلهی أسألک أن تعصمنی حتى لا أعصیک
خدای من! از تو میخواهم مرا عصمت دهی تا نافرمانی تورا نکنم
فإنی قد بهت وتحیرت من کثرة الذنوب مع العصیان
همانا من مبهوت و متحیر هستم از کثرت گناهان همراه با عصیان خویش
ومن کثرة کرمک مع الاحسان
و از کثرت کرم همراه با احسان تو
وقد أکلت لسانی کثرة ذنوبی
و همانا کثرت گناهان زبانم را به لکنت انداخته
وأذهبت عنی ماء وجهی
و آبروی من رفته است
فبأی وجه ألقاک وقد أخلقت الذنوب وجهی؟
پس با چه رویی با تو روبرو شوم در حالی که چهرهام با گناهانم خو گرفته است؟
وبأی لسان أدعوک وقد أخرست المعاصی لسانی؟
و با چه زبانی تو را بخوانم در حالی که معصیتهایم زبان مرا از بین برده است ؟