لشکر شادی گرفت ملک جهان را


کرد مسخّر همه کون و مکان را


برد به یک حمله دل پیر و جوان را


داد به جسم وجود روح و روان را


خیز و بپایش فدا کن سرو جان را


داری اگر کن نثار خوب‌تر از جان


وجد و سرور و شعف گشته عبادت


مهر فلک داده با خنده شهادت


آمده بر شیعیان دور سیادت


دور سیادت مگو صبح سعادت


صبح سعادت مگو روز ولادت


ولادت حجّت قادر منان


یازدهم اختر برج ولایت


ماه محمد جمال شمس هدایت


ابر کرم فلک جود بحر عنایت


قصّة فضل ورا نیست نهایت


کار نمی‌آید از شعر و حکایت


لال در اینجا بود منطق انسان


عروس زهرا حُدیث قرص قمر زاد


هشتم ماه ربیع پاک پسر زاد


بهر امام دهم نور بصر زاد


از شجر احمدی طرفه ثمر زاد


بلکه برای همه خلق پدر زاد


خلق به خاک درش در خط فرمان


او که به صلبش بود مصلح عالم


او که به خاکش بود چهرۀ آدم


او که ثنایش کنند آدم و خاتم


او که مدیحش بود ذکر دمادم


جنّت بی جلوه‌اش خانۀ ماتم


دوزخ در سایه‌اش روضۀ رضوان


اهل ولا سرخوش از ساغر اویند


خلق خدا جمله در محضر اویند


جن و ملک سر به سر عسگر اویند


پیر و جوان، چون گدا بر در اویند


خیل نبیّین ثنا گستر اویند


بلکه خدا وصف او گفته به قرآن




مطالب مرتبط

شیر مردان عرصه های بلا
شیر مردان عرصه های بلا

چهار شنبه, 07 مهر 1400

پخش
تابوت مادر مرا
تابوت مادر مرا

سه شنبه, 30 آذر 1400

پخش