حرمت خیلی خوشگله آقا!
بایدم باشه، اینجا ایرونه
اینجا هر کی که از شما باشه
بیضریح و حرم نمیمونه
من که اینجا گدا نمیبینم
همه دارا میان به درگاهت
شک ندارم گرفتن این مردم
حاجتاشونو تو قدمگاهت
از کنیزت یه نامه آوردم
از خودم هم یه چنتایی کفتر
مادرم خیلی دوستون داره
ولی آقا! خودم یکم بیشتر
مادرم آخرای دنیاشه
دیگه از جاش نمیتونه پاشه
اگه دارو میخوای بدی لطفاً
واسه زانوی مادرم باشه!
نمیتونه بیاد دیگه پیره
دلش اما هنوز پیشت گیره
دیدم آخه یه وقتایی میره
دامن خواهرت رو میگیره
من هنوزم شبیه دیروزم
اینو اشکم بهم نشون میده
مرد که گریه نمیکنه لابد
شعرتون بغضمو تکون میده