شب طلوع ِ صبح سپیده ای اهل عالم آقام رسیده
.
نیمه شب مدینه روشن از نفس خدا شد
از زمین تا افلاک پر نغمه ی یا رضا شد
.
نور امامت توی صورتش مثل صاعقه برملا شد
وقتی پدرش لبشو مکید با طب دلش آشنا شد
.
خورشید صورتش به شب تار مدینه میتابه
میون گهواره تو آغوش ستاره ها میخوابه
برای دیدنش شوق تموم گلها بی حسابه
.
برق چشاشو کسی نداشته
اسمشو بابا ، به حکم قرآن ، به امر یزدان
اسم شه مردان ، معنی ایمان ، تمام عرفان
پناه غریبان … علی گذاشته
.
میباره ترنم ، از لبایی که نغمه سازه
میزنی توسل، به دلی که پر از نیازه
.
گنبد طلات قبله ی منه ، اون که مقصد هر نمازه
اگه وا نشه هیچ دری بروم ،در میخونه تو بازه
.
ملائکه حرم به ره زائر تو قربونی ان
میطلبی خودت اونا که آماده ی مهمونی ان
همه اونایی که باده ی پریشونی ان
.
خونه زیبا ، خونه امیدم … هر کجا رفتم
از ابر و بارون ، تو دشت هامون
تو دل بیابون ، از لیلی و مجنون
با لب خندون ، تو شب چراغون
از گل گلدون ، با صدای لرزون … اسمتو شنیدم