ولی والا ولی والا ولی والا رضا

نسیم قدسی یکی گذر کن
به بارگاهی که لرزد آنجا
خلیل را دست، ذبیح را دل
مسیح را لب، کلیم را پا

نخست نعلین ز پای بَر کَن
سپس قدم نِه به طور ایمن
که در فضایش ز صیحه ی لَن
فتاده بی هوش هزار موسی

نسیم جنّت وزان ز کویش
شراب تسنیم روان ز جویش
حیات جاوید دمیده بویش
به جسم غلمان، به جان حورا

ولی والا ولی والا ولی والا رضا ...

فلک به گردش پی طوافش
ملک به نازش ز اعتکافش
ز سربلندی ندیده قافش
صدای سیمرغ نوای عنقا

مهین مطاف شه خراسان
امین ناموس، ضمین عصیان
سلیل احمد، خلیل رحمان
علی عالی، ولی والا

بگو که «نیّر» در آرزویت
کند ز هر گل سراغ بویت
مگر فشانَد پری به کویت
چو مرغ جنت به شاخ طوبی

ولی والا ولی والا ولی والا رضا



مطالب مرتبط