گره افتاده در کارم رقیه
دلم تنگ است میدانی دوباره
هوای کربلا دارم رقیه
ای سر زمین یا اباعبدلاه
ای نور مسیر یا اباعبدلاه
هرچند به درد تو نخوردیم اما مارا بپذیر
یا اباعبدلاه
ای که از بوی طعام خانه ها خوابت نبرد
نذری ات را مادرم هروقت هم زد گریه کرد
بابا همه سیر از غذا هستن و من از جان خود سیرم