ای دل غلام شاه جهان باش و شاه باش
پـیـوسـتـه در حـمـایـت لطـف اله باش
از خارجـی هزار به یک جو نمی خرند
گو، کوه تا به کـوه منـافق سپـاه بـاش
چون احمدم شـفـیع بود روز رسـتخیز
گو این تن بـلاکش مـن پـرگنـاه بـاش*
آن را که دوستی علی نیست کافر است
گـو زاهـد زمانـه و گو شـیخ راه بـاش**
امـروز زنـده ام بـه ولای تـو یا عـلی
فـردا به روح پـاک امامان گـواه بـاش
قبر امام هشـتم و سـلطان دیـن رضـا
از جان ببوس و بر در آن بارگاه باش
دستت نمی رسد که بچینی گلی زشاخ
بـاری به پـای گلبن ایشـان گیاه بـاش
مرد خـدا شـنـاس که تـقـوی طلب کند
خواهی سپید جامه و خواهی سیاه باش
حـافظ طریـق بـنـدگی شـاه پـیـشـه کن
وانگاه در طریق چـو مـردان راه بـاش