بس كه اين زهر جفا با جگرم غوغا داشت
پاره هاى دل من ناله ى يا زهرا داشت
دل سوزان مرا جز عطشم ياد نبود
گوشه ى حجره ى در بسته دلم غوغا داشت
در غريبى بخدا دادن جان سخت تر است
روز تنهايى من غربتى از مولا داشت
لرزش زانوى من روضه ى اكبر مى خواند
سينه ام ناله اى از گل پسر ليلا داشت
سر زانوى جوادم كه سرم سنگين شد
اشك دردانه ى من عالمى از معنا داشت
نه سنانى به تنم بود، نه نيزه، نه لگد
دلم اما بخدا صحنه ى عاشورا داشت
پاره هاى بدنم زير سُم اسب نرفت
حجره ام روضه اى از بى كفن صحرا داشت
معجر خواهر من را سر نيزه نزدند
كِى حريم حرمم يورشى از اعدا داشت؟
به كنيزى كه نخواندند تو را؛ معصومه
كِى چو زينب دل تو شيون و پر غوغا داشت؟
قوم نامرد مرا با لب عطشان كشتند
لحظه ى آخر من زمزمه سقا داشت
روبروی تو نهم بلکه دل ارام شود
چه کنم هر چه کنم حل نشود مشکل من



مطالب مرتبط

ای کربلا نرفته ها
ای کربلا نرفته ها

چهار شنبه, 14 مهر 1400

پخش
 من این غمو نمی‌فروشم
من این غمو نمی‌فروشم

چهار شنبه, 12 شهریور 1399

پخش
السلام ای بدن بی سر گرما دیده
السلام ای بدن بی سر گرما دیده

یک شنبه, 08 اسفند 1400

پخش