من بر فلک امامم من بر ملک شهودم
ذکر عَلَی الدَّوامم من معنی سجودم
هم شاهد قیامم هم شاهد قعودم
هم مظهر وجودم هم مُظهر وجودم
نور شهود و غیبم آئینۀ قلوبم
من باقر العلومم من کاشف الکروبم
من حجت خدایم تفسیر هل اتایم
دلبند مرتضایم فرزند مصطفایم
نور دل حسینم سجاد را عطایم
من یادگار درد و غم های کربلایم
تاریخ کربلا را باید ز من بجویید
گاهی میان روضه از قول من بگویید
من چار ساله بودم دیدم غم و بلا را
می دیدم از مدینه تا شام ابتلا را
کس همچو من ندیده مظلوم مبتلا را
تصویر زنده دیدم اوضاع کربلا را
من دیده ام خدا را پامال سمّ مرکب
رأس ز تن جدا را در پیش چشم زینب
دیدم به روی نیزه هجده سر بریده
در قتلگاه دیدم یک حنجر دریده
خورشید کاروان را دیدم به اشک دیده
دیدم که از جسارت رنگ عمو پریده
بر ناقه های عریان بریان دل زنان بود
چشمان غیرت ما گریان بانوان بود
من دیده ام هجوم دشمن به دختران را
از خیمه ها فرار اطفال و مادران را
با بوته ها هم آغوش ، جان داده خواهران را
بر نیزه های خونین رأس برادران را
با نیزه آشنایم با تازیانه همدم
با کعب نِی انیسم با آه و ناله مَحرم
من در تمام این راه در سوز و آه بودم
با اشک و آه حسرت غرق نگاه بودم
همراه عمه زینب در قتلگاه بودم
در حلقه های آتش در خیمه گاه بودم
ماتم کشیده ام من ، سیلی چشیده ام من
تهمت شنیده ام من ، بس داغ دیده ام من
منزل به منزل از غم مُردم در این اسارت
از بس به عمه هایم شد از جفا جسارت
روحیۀ لطیفم خورد از ستم خسارت
گاهی لباس و گاهی رفت آبرو به غارت
دشمن به بی حیایی بر عمه، در حضورم
با تهمت کنیزی زد لطمه بر غرورم
خواهد پیام ما را هر کس دهد به عالم
یاد غم و بلا را باید کند دمادم
حتی کند منا را ماتم سرای این غم
جویید کربلا را در خیمۀ محرّم
یاری کنید ما را با روضه های غربت
گاهی کنار پرچم گاهی کنار تربت