تو کوچه های بی کسی سفیر تو آخر
مونده غریب و بی پناه تنها و بی یاور
چشمای ما بارونی ولی از غریبی تو داره میباره
میدونم این کوفه بی وفا واسه تو آقا نقشه ها داره
ای وای لبام پر از آهه چشام پر از اشکه برای شیش ماهه
ای وای کوفیا نا مردن برای گلوی گل سه شعبه آوردن
ای وای حسین من
*****
لحظه های آخرمه از روی بام آقا
با لبهای تشنه به تو میدم سلام آقا
حس میکنم این دمه آخری توی کوفه بوی سیبی پیچیده
انگاری که فردا رو میبینم روی نیزه سر ماه و خورشیده
ای وای به غم اسیرم من از غصت آقا جون دارم میمیرم من
ای وای برا یه کیسه زر با لبهای تشنه میکشنت آخر
ای وای حسین من