لطفا حداقل دو حرف را وارد کنید ...
خیالش باز ، شعری بر لبم بی اختیار آورد
خیالش باز ، شعری بر لبم بی اختیار آورد

چهار‌شنبه، 15 مرداد 1399 - حاج محمود کریمی مدت زمان:07:27

دانلود مداحی ها و نوحه های حاج محمود کریمی با لینک مستقیم دانلود همراه با متن نوحه و متن مداحی

خیالش باز ، شعری بر لبم بی اختیار آورد که اوصاف علی طبع مرا اینگونه بار آورد . کلاف شعر دارم ، سال ها کارم غزل بافی ست در این بازار آشفته ، علی تحسین کند کافی ست . نوشتم شاعرش هستم ، عجب وهم و خیالاتی نوشتم بی علی هیچم ، چه توضیح اضافاتی … . نوشتم شمس … دیدم گنبدش زیباتر از آن است نوشتم کعبه و دیدم نجف بالاتر از آن است . به قرآن سر زدم دیدم علی گویاتر از آن است نوشتم عرش … دیدم مرتضی اعلی تر از آن است . شبیه جبرئیل از درک این اوصاف درماندم صد و ده بار امشب قل هوالله احد خواندم . من از شوقش زمین خوردم ، ولی مولا بلندم کرد همیشه یا علی گفتم ، علی از جا بلندم کرد . سَر و سِرّ مرا با او ، کسی جز او نمی داند علی نادیده می بیند ، علی ننوشته می خواند . چه بهتر از همین اول بگویم حرف آخر را کسی از ابتدا تا انتها نشناخت حیدر را . کسی نشناخت حیدر را به غیر از مصطفی وقتی … گره زد دست خود را سخت در دست خدا وقتی … . … به چشم حاجیان شور تماشا می رسید آن روز کنار برکه ای دریا به دریا می رسید آن روز . نگاه نافذ احمد ، زمین را در تصرف داشت زمان هم از نبی انگار دستور توقف داشت . نفس ها حبس شد … ، در سینه ها خوف و رجا افتاد بدون همهمه زنگ شترها از صدا افتاد . زمینِ گرمِ صحرا از پریشانی سراسر بود همه با خویش می گفتند آیا حج آخر بود ؟! . نبی فرمود بسم الله ، ای ارض و سما بشنو ! گواهی باش ای تاریخ ! پیغام مرا بشنو . دوباره صحبت از اسرار خلقت می کنم آری ولی این مرتبه اتمام حجّت می کنم آری . تفاوت در میان حق و باطل چیست ، معلوم است ؟ بدون این خبر اسلام کامل نیست ، مفهوم است ؟ . نمانَد زحمت پیغمبران بیهوده ، ای مردم ! نه اینکه حرف من باشد خدا فرموده ، ای مردم ! . نبی همدوش مولا آسمان ها را هوایی کرد خدا از شاهکار آفرینش رو نمایی کرد . نبی فریاد زد ، بر عالم و آدم مسلّم شد علیّ بن ابی طالب ، ولیُ الله اعظم شد . برای خاتم پیغمبران جز او نگینی نیست شهادت می دهم جز او امیرالمومنینی نیست . شکاف کعبه آیا ماند در نزد شما مغفول ؟ طواف مرتضی کردید آری ” حَجُّکم مقبول “ . الهی گُر نگیرد آتش خاموشِ بعضی ها الهی که بسوزد پنبه ی در گوش بعضی ها . پیمبر گفت آری انتظار آمد به سر دیگر از این دنیای فانی بسته ام بار سفر دیگر . وصیت می کنم هر کس که من مولای او هستم بداند این علی هارون و من موسای او هستم . که عقبی بی علی فانی و دنیا با علی باقی غدیر خم به جوش آمد … الا یا ایها الساقی ! . امام المتقین ، عین الیقین ، حبل المتین ، حیدر عَماد الآصفین ، شمس المبین ، یعسوب دین ، حیدر . علی غایب ، علی حاضر ، هُوالاوّل هُوَالآخِر علی پنهان ، علی پیدا ، هُوَالباطن هُوَالظاهر . ” اَشدّاء علی الکفار ” قَتّال العرب … یعنی … جهان از شوکتش فریاد زد : یاللعجب ، یعنی … . … خدا وقت تماشایش ، دلِ بی طاقتی دارد خوشا قنبر برای خود چه اعلی حضرتی دارد . پناه آهِ مظلومان کجا فکر خلافت داشت ؟ علی بی تاج و مسند نیز بر دل ها حکومت داشت . برایش فتح خیبر مثل تفریحی در اوقات است دلِ مسکین به دست آوردنش فتح الفتوحات است . میان جنگ هم شمشیر او چون تیغ جراحی ست اگر خون ریخت ، درمان کرد ، اعجازش یداللهی ست . ریاضت دیده هم از خاک با جادوگری ، زر ساخت هنر او داشت که از خاک پای خود ابوذر ساخت . عوالم را ببین ، آتش علی دریا علی گفته که حتی دشمنش در وصف او ” لولا علی ” گفته … . علی هرگز نمی بندد به روی هیچ کس در را کسی از ابتدا تا انتها نشناخت حیدر را