غریبم و ندارم آشنایی
نمونده توی حنجرم صدایی
کاش بودی و میدیدی توی کوفه
پُر شده از دروغ و بی وفایی
کوفه چه نامرده ، تاریک و دلسرده
کوفه چه بی رحمه ببین با من چه ها کرده
خستم از این مردم از این شهری که پُر درده
شرمندم من از وفای کوفه
آوارم تو کوچه های کوفه
اینه رسم مردمای کوفه