شلوغ بود دل آسمون گرفته بود و بی فروغ بود
کاشکی روضه های قتلگاه تو دروغ بود شلوغ بود
غروب بود یک نفس صدای یا مقلب القلوب بود
بعد تیر و نیزه تازه وقت سنگ و چوب بود غروب بود
غریب بود جای نعل تازه روی صورتش عجیب بود
زیر چکمه های قاتلی که نا نجیب بود غریب بود
غبار بود مادرش گوشه قتلگاه بی قرار بود
خواهرش پیاده بود و دشمنش سوار بود غبار بود
پیکرت سه روز مانده بر زمین رها حسین من
السلام علی غسیل بِالدِما حسین من
کشته حسادت مردم بی وفا حسین من
السلام علی ذبیح القفا حسین من
****
سراب بود ناله های غربت حسین بی جواب بود
غرق خاک و خون تن عزیز بوتراب بود سراب بود
عذاب بود تشنه کشتنش ولی بین دو نهر آب بود
خنده های حرمله به گریه رباب بود عذاب بود
عمیق بود جای ضربه های نیزه رو تنش دقیق بود
ساربان رسید و فکر بردن عقیق بود عمیق بود
ای زمین خورده از آن نیزه بی هوا حسین من
ای سر مقدست چراغ نیزه ها حسین من
نوحه خون تو شده ملیکه السما حسین من
السلام علی الغریب کربلا حسین من
****
کبود بود مثل مادرش تمام صورتش کبود بود
میکشه آدمو اینکه قاتلش حسود بود کبود بود
شهید بود خواهرش رسیده بود و دیگه نا امید بود
جای زخم و تیر و نیزه رو تنش شدید بود شهید بود
اسیر بود پیکر مطهر حسین بر حصیر بود
دختر فاطمه با حرمله هم مسیر بود اسیر بود
مادرت رسیده تا گودی قتلگاه حسین من
السلام علی قتیل بالرِماح حسین من
بر تنت نمانده بود عمامه و ردا حسین من
السلام علی جریح بالعصا حسین من
****
فرات بود روضه خون لب عطشان حسین فرات بود
لشکری راهی خیمه مخدرات بود فرات بود
صبور بود خنجر کهنه به روی حنجرش صبور بود
خون گرفته روی صورتی که غرق نور بود صبور بود
عجول بود قاتلش نشسته روی سینه و عجول بود
زیر دست و پا عزیز بضعه الرسول بود
تمام شد مهر فاطمه به لبهای حسین حرام شد
وقت غارت حرام خون به دل امام شد تمام شد
پیکرت سه روز مانده بر زمین رها حسین من
السلام علی غسیل بِالدِما حسین من
کشته حسادت مردم بی وفا حسین من
السلام علی ذبیح القفا حسین من