دلم حزینه، یه دنیا غم نهفته دارم توی سینه
داره میسوزه جگرم از زهر کینه
اما بگم از زهری که بدتر از اینه
غم مدینه، غم مدینه
چشمای ترم میباره خون،بس که مضطرم
حتی که این دم آخرم،به یاد اون دیوار و درم
بمیرم
شکسته پرم،دنیا می گرده دور سرم
بلرزه افتاده پیکرم،صدا میاد ای وای مادرم
بمیرم
مادر زدن جلو پسر نامردیه
گل بین آتیش شعله ور نامردیه
زنی که بار شیشه داشت به پشت در
دیگه لگد زدن به در نامردیه
روضه ای که نوحه ی این دل حزینه
سامرا کربلاست و کربلا مدینه
واویلتا،واویلتا
دل بیقراره،مهدی سرم رو به روی زانوش میذاره
هر پدری هم همین آرزو رو داره
بذار که روضه بخونم،اشکم بباره
کنم اشاره
اما کربلا قضیه برعکس شد ای خدا
پیش پسر آمده بابا،همش میگه ای ارباً اربا
علی جان
رو خاک بلا ،میبینه اعضاشو هر کجا
دم میگره،بیای جَوَونا
میچینمت میون عبا
علی جان
لحظه ی آخر سرش و کجا گذاشت
سر روی خاک گرم کربلا گذاشت
تا اونجا که یکی روی سینه اش نشست
سر و برید و روی نیزه ها گذاشت
روضه ای که نوحه ی این دل حزینه
سامرا کربلاست و کربلا مدینه
واویلتا،واویلتا