چشمای ناز تورو بستم علی
خوابیدی آروم روی دستم علی
خوش به حالت خوابیدی آروم شدی
من به فکره مادرت هستم علی
با خودش میگه الان بچم از راه میرسه
اصغرم سیرآب شده دیگه بی تابی بسه
چی جوابش رو بدم مادرت دلواپس
اشک چشماشو ببینه جی بهش بگم
لرزش پلمو ببینه چی بهش بگم