از رزمت از جنگت از شجاعت و عزمت گفتی
از کحبتت کمتر از داغت از روضت
از زخم و ازاون غربت گفتی از کرامتت کمتر
نگفتی که شاپرک هارو میدیدن هروقت مینشستن روی شونت
نگفتی تموم فقیرا تو شهر مدینه میرفتن سمت خونت
تو کرامت شبیه حسن تو شجاعت شبیه حسین
تو کریمی و از کرمت شیش گوشه شد ضریح حسین
یا علی اکبر یا علی اکبر
قربان اون شوره اون چهره ی پر نورت چشمات جلوه گاه مهتاب
قربان لبخندت قامت برومندت خندت دلخوشی ارباب