باز پیچیده مگر نام علی در گوشم
کز طرب پر شده تا پرده ی آخر گوشم
.
تاب این حلقه کجا و تب این زخمه کجا
می تپد تندتر از نبض کبوتر ، گوشم
.
در تب نام گذاری چه به گوشم خواندند
که به روی احدی وا نکند در ، گوشم
.
جز به نام علی این قلعه نشد هرگز فتح
می کند فخر به خود چون در خیبر ، گوشم
.
تاکنون هرچه شنیده ست به جز نام علی
همه را کرده برون از در دیگر ، گوشم
.
گوش من یک صدف خالی بی گوهر بود
گشت با نام علی معدن گوهر گوشم
.
بعد از این نافه از این ناف به چین خواهد رفت
بس که چون نافه ی چین گشته معطر گوشم
.
از زمانی که شدم حلقه به گوش در او
نیست چون خضر ، بدهکار سکندر ، گوشم
.
” قصری ” از شوق غلامی شده یکپارچه گوش
قنبری کو که دو صد حلقه کند در گوشم