دستِ ما می گیرد و بالا و بالا می کِشد
هر گنه کارِ بدی را سمتِ طوبا می کِشد
می رباید دل به یک گوشه نگاهی از گدا
باز هم افسارِ ما را ..دستِ آقا می کِشد
کیست این معنایِ جود و بخشش و مردانگی
نازِ الطافِ بلندش،موجِ دریا می کِشد
او معزّالمومنین ست و کریم ابن کریم
سائل افتاده از پا را چه زیبا می کِشد
این کشش ها زندگی بخشیده بر هر ناامید
گرچه بد می بیند از عبدِ خود،اما می کِشد
گریه کن را می پذیرد بینِ آغوش و سپس
تا درِ کاشانه ی بانویِ عظما می کِشد
هرکسی عبدالحسن شد مطمئنم عاقبت
نازِ او را مادرِ سادات زهرا می کِشد
بعدِ مولانا امیرالمومنین باشد امام
هر ولایت پیشه را در پایِ مولا می کِشد
با کریمان کارها سهل است و آسان ای رفیق
مجتبا بر خوانِ خود با یک بفرما می کِشد