یادمه دوشنبه بعد روضه
با یه دنیا آرزو خوابیدم
باورم نمیشد اما انگار
یه جور دیگه بقیع رو دیدم
برو بیایی داشت
گلدسته هایی داشت
مثل ایون نجف صحنش
عجب صفایی داشت
دیدم اون شب مثل رضا
صحن تو آباده حسن
من نشستم روبروی
پنجره فولاد حسن
ای صاحب کرم حسن حسن جان
آقای بی حرم حسن حسن جان