از بس که از فراق تو دل نوحه گر شده
روزم به شام غربت و غم تیره تر شده
.
آزرده گشت خاطرت از کرده های من
آقا ببخش نوکرتان دردسر شده
.
تنها خودت برای ظهورت دعا کنی
وقتی دعای من ز گنه بی اثر شده
.
از شام هجر یار بسی توشه می برد
آن کس که اهل ذکر و دعای سحر شده
.
بودم مریض و روضه ی تو شد دوای من
حالم به لطفتان چقدر خوب تر شده
.
رفت از نظر محرّم و آقا نیامدی
حالا بیا که هفتم ماه صفر شده
.
بعد از دو ماه گریه به غم های کربلا
حالا زمان ندبه به داغی دگر شده
.
از شعله های پشتِ در خانه ی علی است
گر آتشی به کرب و بلا شعله ور شده
.
آن روز اگر به صورت مادر نمی زدند
لطمه دگر به چهره ی دختر نمی زدند