کاش آسمون او روز، بخشنده تر میشد
به قدر چند قطره، اون لبها تر میشد
زیر نور خورشید، رزمنده که زخمی شه
هر لحظه که میجنگه، هی تشنه تر میشه
«وای شهید تشنه لب حسین»
ای کاش ای کاش بارون، می بارید اون روزم
با یاد لب خشکت، میسوزم میسوزم
وای از بارون سنگ، وای از بارون تیر
سیرابت کردن با، سرنیزه و با شمشیر
«وای شهید تشنه لب حسین»