یه جوون از آب سقا خونت
جرعه ای خورده و توبه کرده
یکی کوبیده از اونور کشور
تا بیاد دور سرت بگرده
من همون کبوتر فراری
که نداره رو بیاد حریمت
داره غبطه میخوره دوباره
به غذا خوردن یاکریمت
عاشق حال خوش زائراتم
عاشق گنبد و گلدستههاتم
بعد از این لباس نوکری آقا
عاشق لباسای خادماتم
واسه من دونه بریز کفترتم
از همون بچگی دور و برتم
یه حرم برای من هم بنویس
قربون دستت آقا نوکرتم
«آهو همش رخداده ، تو ضامن صیادی»
ساعت عاشقی روی هشته
دیگه عقل از سر من گذشته
خودم اینجام ولی این دل من
هنوز از صحن تو برنگشته
یادمه بچه بودم دم عید
قلکامو خالی کردم آقا
یه لباس نو خریدم و زود
اومدم دورت بگردم آقا
بگو یادته روز اولمو
که بابام دستمو تو دست تو داد
گم شدم تو حرم و پیدا شدم
توی اون ورودی باب الجواد
الان از اون روزا خیلی میگذره
آقا جون مثل شما تو دنیا نیست
تا منم اسیر خاکا نشدم
کربلای منو زودتر بنویس
«آهو همش رخداده ، تو ضامن صیادی»
دنیا مثل تو دیگه ندیده
دلم از غیر تو دست کشیده
هرکسی اومده توی مشهد
صحن بین الحرمین رسیده
حرمت پره از کف العباس
قربونت برم خدای احساس
یه کرم کن آقا جون خوبم
کربلای من بند یه امضاس
یا رفیق الرفقا اجازه هست
که ازت یه کربلا طلب کنم
دیگه صبر من سر اومده آقا
طلب صبر نکن نمیتونم
کار من شده روزا رو شب کنم
چقدر زار بزنم حرم بده
تو قرار بود منو با جمع ببری
تا نمردم به منم حرم بده
«آهو همش رخداده ، تو ضامن صیادی»