پیرمردِ بلا کشیده منم

پسرِ شاهِ سر بریده منم

*من همین الان از آقام عذرخواهی کنم ،

سادات پاتونو میبوسم ،

بزارید من یخورده دستم باز باشه ،

الان نگم کِی بگم ..*

آن که از ناقه دید بانویی

پایِ یک بوسه شد خمیده منم

آن امامی که با تنِ تب دار

عقبِ ناقه ها دوید منم …

آن که وقت فرار از خیمه

نالۀ خواهرش شنید منم …

آن که در بینِ بوریا دلِ شب …

پیکرِ یک امام چیده …

الله اکبر … نگاه کرد دید نقص عضو داره

، بدن کامل نیست … (منو نگاه) بدن کامل

، هی تو گودال میگشت … انگشت …

سر و که دیدم بردن ، انگشت کجاست ؟ … ای نامرد ساربان ….*

خودم دیدم که خنجر رویِ دستش ….

حسین …

*بعضی ها هنوز دارن نگاه میکنن ،

به حضرت زهرا من روضه نخوندم ،

الان میگم میبینی ،

اما هر کی تو این چندتا بیت چشمش بارونی نشد ، باخته …*

روضه در یک کلام ، وای از شام

دردِ بی التیام ، وای از شام

(دست و پاش میلرزید اسم شام میومد)

چقدر ناسزا به ما گفتن

همه جایِ سلام ، وای از شام

(یه بیتُ نشستم،

اما هر وقت یادت اومد چشمت خیس شد
،
برا این بی آبرو هم دعا کن …)

دخترِ فاطمه اذیت شد(از چی؟ تازیانه و کتک؟نه)

از نگاهِ حرام وای از شام ….

*امام سجاد فرمود سهل ساعدی ، یه خورده پول داری؟… آقا پول برا چی؟

گفت سهل ، بدم به اون نیزه دارها …

اینقدر به بهونۀ سرها ، تو این مسیر خانواده مو نگاه …

بگم یا جلو برن یا عقب … اینقدر تو ما رفت و آمد نکنن

حسین ……



مطالب مرتبط

تو پناهمی
تو پناهمی

جمعه, 21 خرداد 1400

پخش