سرم خاك كف پاي حسين است
دلم مجنون صحراي حسين است
بود پرونده ام چون برگ گل پاك
دراين پرونده امضاي حسين است
بهشت ارزاني خوبان عالم
بهشت من تماشاي حسين است
به وقت مرگ چشمم را نبنديد
كه چشم من به سيماي حسين است
تمام هستي ام باشد دل من
كه لبريز از تولّاي حسين است
دراين عالم تمنّايي ندارم
تمنّايم تمنّاي حسين است
چراغ از بهر قبر من نياريد
چراغم روي زيباي حسين است
خوش آن صورت که در فردای محشر
بر آن نقش کف پای حسین است
از آن با گریه دائم خو گرفتم
که اشکم دُرِّ دریای حسین است
دلی جای خدا باشد که آن دل
پر از نور تجلای حسین است
نترسانیدم از روز قیامت
قیامت قد و بالای حسین است