مصحف نوری و در واژه و معنا تازه
وحی آیات تو هر لحظه و هرجا تازه
هرچه تکرار شود ، نام تو تکراری نیست
ما و شیرینی این شورِ سراپا تازه
و جهان داغ تو را تازه نگه داشته است
نه ! نگه داشته داغ تو جهان را تازه
موج در موج به سر می زند و می گرید
مانده داغ لب تو بر دل دریا تازه
آه ای تشنه ی افتاده به هامون ، زخمی
آه ای زخم تو در غربتِ صحرا تازه
تازه می خواست کمی معرکه آرام شود
نعل ها تازه شد و داغ دل ما تازه
کاروان رفت به مهمانی کوفه که در آن
کوچه در کوچه شود غربت مولا تازه
کاروان رفت به مهمانی شام ، آه از شام
زخم ها کهنه ولی زخم زبان ها تازه
کاروان رفت ولی راه تو در عالم ماند
با شکوه قدم زینب کبری تازه
اربعین است و قدم در قدم اعجاز غمت
پر طپش ، گرم ، پر آوازه ، شکوفا ، تازه
ای که امروزِ جهان مات شکوه تو شده ست
مانده غوغای تو در جلوه ی فردا تازه
تا که غم هست و حرم هست و علم هست و قلم
جلوه ی توست در آیینه ی دنیا تازه