رباب بی ستاره گریه میکرد
گهی بر مشک پاره گریه می کرد
گهی بر گهواره گریه میکرد
صورتشو یه ضرره برمیگردون یه آه میکشید
همینجا بود اکبر را گرفتن
همینجا بود اولین بار بین نامحرم ها اومدم
رباب بی ستاره گریه میکرد
گهی بر مشک پاره گریه می کرد
گهی بر گهواره گریه میکرد
صورتشو یه ضرره برمیگردون یه آه میکشید
همینجا بود اکبر را گرفتن
همینجا بود اولین بار بین نامحرم ها اومدم